آرزويي به قدمت سه دهه؛ مروري بر بيانات و اقدامات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي براي کاهش وابستگي به نفت

* دهه ۶۰: يک احتمال
خرداد ماه سال ۱۳۶۸ و در روزهاي آغازين رهبري آيت‌الله خامنه‌اي در حالي‌ که دسته‌ها و گروه‌هاي گوناگوني از مردم و مسئولان به ديدار ايشان مي‌آمدند، رهبري در لابه‌لاي سخنان خود ضمن آگاه کردن جامعه در مورد جهت‌گيري و برنامه‌هاي دشمنان، «مشکل‌تراشي دشمن براي فروش نفت ايران» را امري بعيد ندانسته و از مسئولان کشور خواستند در جستجوي بهترين راه‌ها و موفق‌ترين شيوه‌ها براي کم شدن مشکلات اقتصادي مردم باشند:

«من برخلاف بعضي از تحليل‌ها، احتمال مي‌دهم که دشمن براي اين‌که مردم را از ادامه‌ي اين راه و اين حضور مأيوس و پشيمان کند، حتي مشکلات جديد اقتصادي را بر ما تحميل نمايد. هيچ بعيد نيست مشکلاتي را براي فروش نفت، تهيه‌ي مواد اوليه و کالاهاي ضروري به وجود آورد، تا فشار را بر مردم زياد کند. دولت و مجلس و مسئولان بايد دست به دست هم دهند و بهترين راه‌ها و موفق‌ترين شيوه‌ها را جستجو کنند، تا مشکلات اقتصادي مردم کم شود.»[۲]
اين هشدار و اعلام خطر را شايد بتوان يکي از اولين طرح بحث‌هاي جدي رهبر انقلاب درباره‌ي ضرورتِ کاهش وابستگي اقتصاد کشور به فروش نفت دانست. هشداري که طي ساليان دهه‌ي هفتاد به يکي از مطالبات جدي رهبري از مسئولان دولت براي برنامه‌ريزي و اقدام تبديل شد.

* دهه ۷۰: ريشه‌يابي يک آرزو
هشدار رهبري درباره‌ي اين مسأله و مطالبه‌ي ايشان از مسئولان را نبايد تنها از زاويه‌ي بحث تحريم و فشار دشمن تحليل نمود. هرچند اين موضوع از حساسيت و اهميت زيادي برخوردار بوده و هست اما خواسته‌ي رهبري در چند سطح و لايه قابل بررسي و ريشه‌يابي است.

رهبر انقلاب در ۱۳ ارديبشهت ماه ۱۳۷۳ از بستن چاه‌هاي نفت و شکل‌گيري اقتصاد کشور براساس توليدات غيرنفتي به‌عنوان «آرزوي واقعي» خود نام برده و همگان را به تلاش در مسير تحقق اين مهم فراخواندند:
«آرزوي واقعي من- که البته ممکن است به اين زودي‌ها قابل تحقق نباشد- اين است که ما در چاه‌هاي نفت را ببنديم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غيرنفتي بنياد نهيم. يعني فرض کنيم اين کشور، کالايي به نام نفت ندارد.»[۳]
اما چرا آيت‌الله خامنه‌اي از بستن چاه‌هاي نفت و بنياد نهادن اقتصادي بر مبناي توليدات غيرنفتي به‌عنوان آرزوي خود ياد کردند؟ چه عواملي باعث شد تا اين مسأله به‌عنوان مشکل و معضلي اساسي از سوي ايشان مطرح شده و براي حل آن تلاش کنند؟
در پاسخ به اين سؤالات مي‌توان از گزاره‌اي به نام «نفت و وابستگي» سخن به ميان آورد. استقلال‌طلبي در عرصه‌هاي گوناگون سياسي، فرهنگي و اقتصادي به‌عنوان يکي از اصلي‌ترين و مهم‌ترين آرمان‌هاي انقلاب اسلامي در انديشه‌‌ي آيت‌الله خامنه‌اي از اهميت زيادي برخوردار بوده و هست. تلاش جهت تحقق اقتصاد منهاي نفت و اتکاي اقتصاد کشور به توليدات غيرنفتي نيز از زاويه‌ي کاهش وابستگي کشور به بيگانگان قابل ريشه‌يابي است.
رهبر انقلاب ضمن معرفي رژيم پهلوي به‌عنوان عامل ايجاد وابستگي اقتصاد کشور به نفت سعي مي‌کنند فضاي عمومي جامعه را به تغيير اين روند و جايگزين کردن توليدات گوناگون غيرنفتي به جاي وابستگي به نفت ترغيب کنند:
«آن جواناني که نمي‌دانند رژيم گذشته با اين کشور چه کرده است، بدانند يکي از ده‌ها کار خيانت‌آميزي که کردند، اين است! اقتصاد اين کشور را متکي به نفت کردند که به آساني هم نمي‌شود آن را تغيير داد و دگرگون کرد! اين ملت اگر بتواند، بايد با صادرات گوناگون صادرات ميوه، صادرات معادن گوناگوني که در اين کشور هست، توليدات صنعتي، کشاورزي و خدمات اين کشور را اداره کند.»[۴]

* در مذمت وابستگي
رهبر انقلاب در اين سال‌ها تلاش مي‌کنند ضمن تبيين مهم‌ترين پيامدهاي ناگوار حاصل از وابستگي در اين حوزه، عموم مردم و مسئولان را به سمت برنامه‌ريزي و تلاش براي خداحافظي با اقتصاد نفتي سوق دهند. با دقت در بيانات رهبري مي‌توان توجه به عواقب نامطلوب وابستگي به نفت را در دو حوزه‌ي اصلي «اقتصاد سياسي نفت» و «بنيان‌هاي اقتصاد ملي» مشاهده نمود:


۱. تعيين سياست‌هاي کلان و قيمت‌گذاري نفت توسط بيگانگان
«متاسفانه، امروز در دنيا نفت به سياست‌هاي بين‌المللي، کمپاني‌ها و غارتگران بزرگ و جهان‌خواران و مستکبران وابسته است. در حقيقت، نفت در مشت آن‌هاست.»[۵]

«ماده‌ي ارزشمندي که امروز دنيا جانش به آن بند است يعني نفت به ملت‌هاي خاصي متعلق است عمدتاً در همين منطقه‌ي خود ما، مقداري هم در جاهاي ديگر اما سرنوشت اين ماده، قيمت‌گذاري و مصرفش، دست ديگران است و صاحبان اصلي در آن کمترين نقش را دارند!»[۶]
«طبيعي است اقتصادي که بر پايه‌ي کالايي است که قيمت‌گذاري آن در دست ديگران است، همين مشکلات را هم دارد؛ يک روز مي‌شود بشکه‌اي هجده دلار و بيست دلار، يک روز هم ناگهان به هفت و نيم دلار و هشت دلار تنزل مي‌کند!»[۷]

۲. ناممکن بودن بهره‌برداري از اهرم نفت در معادلات بين‌المللي
«به وسيله‌ي قدرت نفت، ملت ايران مي‌تواند در صحنه‌ي سياست بين‌المللي، ابراز قدرت کند. يک‌وقت اعلان کند که من مي‌خواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه‌ي دنيا را تحت تأثير قرار مي‌دهد؛ همه‌ي سياست‌ها را تحت تأثير قرار مي‌دهد. يا بگويد مي‌خواهم اين قدر کم کنم، يا اين قدر زياد کنم!... همين پول نفت را به‌خاطر نياز کشور مي‌دهند و گندم وارد مي‌کنند!»[۸]


۳. ترويج فرهنگ مصرفي غلطِ غربي و عدم استفاده از درآمد نفت براي ساخت زيربناها
«فرهنگ‌ مصرفي غلط که‌ بر بسياري از کشورهاي اسلامي و غيراسلامي جهان‌ سوم‌ تحميل‌ شده‌، از کجاست‌؟... کشورهاي توليدکننده‌ي نفت‌، ثروت‌ خدادادي متعلق‌ به‌ همه‌ي مردم‌ را که‌ بايد صرف‌ عمران‌ و آبادي کشورشان‌ بشود، مي‌دهند و در مقابل‌ وسايلي مي‌گيرند که‌ جز انحطاط و فساد در زندگي، تأثير ديگري ندارند. همه‌ي اينها صادرات‌ فرهنگ‌ غربي و آمريکا و اروپا به‌ کشورهاي جهان‌ سوم‌ است‌.»[۹]

«ما براي اداره‌ي امور کشور، براي کارهاي گوناگون کشور، براي واردات و خدمات کشور، براي آموزش و پرورش و بودجه‌ي جاري کشور، مجبور نباشيم نفت را که ذخيره‌ي ماست، بفروشيم و گندم، يا شير خشک وارد کنيم! اين غلط است... نفت، ذخيره‌ي هميشگي اين ملت است و مي‌ماند. اولاً از آن براي ساخت زيربناهاي ماندگار و ديگر سرمايه‌هاي اساسي کشور استفاده مي‌شود.»[۱۰]

۴. دورشدن از پيشرفت در علم و صنعت
«فکر غلط، همان تفکري است که در دوران حاکميت عوامل آمريکا بر اين کشور حاکم بود؛ و آن اين‌که علم و صنعت و تکنولوژي و امور فني، بايد به وسيله‌ي خارجي‌ها، اروپايي‌ها و غربي‌ها آماده بشود و به صورت محصول در اختيار ما قرار بگيرد؛ ما بايد پول و نفت بدهيم و از محصول کار آن‌ها استفاده کنيم؛ اين يک طرز تفکر بود.»[۱۱]

در طول سال‌هاي دهه‌ي ۷۰ رهبر انقلاب ضمن تأکيد بر «استقلال اقتصادي کشور» پايان يافتن جنگ را فرصتي مناسب براي برنامه‌ريزي و اقدام دولت در جهت کاهش وابستگي به نفت دانسته و خواستار حرکت مردم و مسئولان در اين مسير مي‌شوند.

* مطالبه‌گري و فضاسازي عمومي
ابلاغ مسأله به دولت و مطالبه‌گري از آن يکي از مهم‌ترين اقدامات رهبري در طول اين سال‌ها است:

«بايد اقتصاد ملت ايران از نفت جدا شود. اين مسأله را اخيراً به دولت خدمتگزار ابلاغ کرده‌ايم که برايش برنامه‌ريزي کند... دولت ما امروز حداکثر استفاده را از نفت مي‌کند و بايد هم بکند. اما بايد کاري کند که بتواند روزي به دنيا اعلام نمايد که از امروز تا شش ماه ديگر، تا يک سال يا چهل روز ديگر، مي‌خواهم در چاه‌هاي نفت را ببندم. مي‌خواهم يک قطره نفت صادر نکنم. دولت بايد بتواند تصميم بگيرد. بايد به نفت احتياج نداشته باشد. ما ثروت، منابع طبيعي و توليدات داخلي زياد داريم. امکانات توليد ثروت در داخل کشور، خيلي زياد است. روزي به خاطر جنگ، اين کارها عملي نبود، ولي بحمدالله امروز عملي است. بايد هم انجام گيرد و انجام دهند.»[۱۲]
از سوي ديگر «تأکيد بر محيط کار، جامعه‌ي کارگري و آموزش کارگران»[۱۳]، فضاسازي عمومي و ترغيب عموم مردم به‌خصوص توليدکنندگان و کارگران براي رشد توليد ملي و تلاش در جهت قطع وابستگي اقتصاد کشور به نفت، اقدام مهم ديگر رهبري در اين زمينه بود:
«اگر ملت ايران- اعم از کارگر ايراني، جوان ايراني، توليدکننده‌ي ايراني و معلم ايراني- با همه‌ي تلاش و غيرت خود وارد عمل شود و اين کشور را به‌گونه‌اي بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نيازهاي مصرفي، محتاج فروش‌ نفت خود، آن هم با اين قيمت پايين نباشد، ببينيد چه خدمت بزرگي به امروز و آينده‌ي اين کشور خواهد بود!»[۱۴]

* دهه ۸۰ و ۹۰: رويکردهاي نوين و جايگزين‌هاي مطمئن
با آغاز دهه‌ي ۸۰ آيت‌الله خامنه‌اي پيشنهادات جديدي براي خارج شدن اقتصاد ايران از شرايط وابستگي نفتي مطرح کردند که جايگزيني توليد ثروت از دانش و استفاده از فناوري‌هاي نوين به جاي استخراج، مصرف و فروش نفت در آنها محوريت داشت.

روند تلاش‌هاي پيشينِ آيت‌الله خامنه‌اي در دو عرصه‌ي عمومي و حاکميتي به‌صورت متکامل‌تر در دهه‌ي هشتاد ادامه يافت. برخي از اصلي‌ترين و مهم‌ترين تلاش‌ها و اقدامات عمومي و گفتمان‌ساز رهبري در اين دهه را مي‌توان چنين برشمرد:

۱. تلاش براي توليد ثروت از دانش و حرکت به سوي اقتصاد دانش‌بنيان
«آن روزي که ما بتوانيم درآمد کشور را از راه دانش‌مان به‌دست بياوريم و در چاه‌هاي نفت را پلمب کنيم، آن روز براي ما روز خوبي است. امروز ما داريم از ذخايرمان مي‌خوريم. بيشتر بودجه‌ي کشور از نفت است. نفت ذخيره‌ي ماست. گنجينه‌مان را داريم تخليه مي‌کنيم؛ از روي ناچاري. بايد روزي برسد که اين ملت بتواند از دانش خود ثروت توليد کند. آن وقت خود آن ثروت به پيشرفت دانش کمک خواهد کرد.»[۱۵]

از طرفي بحث انرژي‌هاي جايگزين و بي‌نيازي به نفت به‌صورت جدي از سوي ايشان پيگيري شد. يکي از مهم‌ترين دلايل ايستادگي آيت‌الله خامنه‌اي بر روي مسأله‌ي انرژي هسته‌اي و تأکيد دائمي ايشان به ضرورت استفاده از اين فناوري از همين زاويه قابل فهم است:

۲. تلاش در جهت جايگزين کردن نفت با انرژي هسته‌اي
«ما مي‌خواهيم منابع تجديدناپذيرمان براي نسل‌هاي ديگر بماند. اين‌طور نباشد که بيست سال ديگر، بيست‌وپنج سال ديگر، اين کشور نفت نداشته باشد؛ مجبور باشيم نفت خود را از آمريکا يا از عوامل آمريکا بخريم. ما مي‌خواهيم جايگزين نفت داشته باشيم و آن، انرژي هسته‌يي است. آن‌ها مي‌گويند نه، نداشته باشيد؛ همان نفتتان را مصرف کنيد تا تمام شود.»[۱۶]


۳. تأکيد بر صادرات غيرنفتي
«بودجه‌ي کشور ما متأسفانه از ده‌ها سال پيش به اين طرف، وابسته‌ي به نفت است. اين روش را همه‌ي اقتصاددان‌هاي دلسوز رد مي‌کنند؛ اين روش در کشور ما عادت شده است. نفت را استخراج کنند، بفروشند، از پول آن کشور را اداره کنند؛ اين شيوه‌ي غلطي است... افزايش صادرات غيرنفتي موجب مي‌شود که ما به اين هدف [بي‌نيازي به نفت] نزديک شويم.»[۱۷]


* تلاش براي اصلاحات ساختاري
در ادامه‌ي حرکت‌ها و فعاليت‌هاي پيشين رهبري، ورود جدي‌تر ايشان به حوزه‌ي اصلاحات ساختاري براي رهايي اقتصاد ايران از وابستگي به نفت مسأله‌ي حائز اهميت ديگري است که بيشتر در عرصه‌ي سياست‌گذاري‌هاي رسمي و حاکميتي خود را نشان مي‌دهد. جهت‌دهي به استفاده از نفت براي سرمايه‌گذاري‌هاي توليدي و آماده‌سازي‌ زيرساخت‌ها با تأکيد بر مواردي چون: «ايجاد صندوق توسعه‌ي ملي» و «قطع وابستگي هزينه‌هاي جاري دولت به درآمدهاي نفت و گاز» که بند ۲۲ ابلاغ سياست‌هاي کلي برنامه‌ي پنجم توسعه در دي‌ماه ۱۳۸۷ نمود يافت در همين بستر قابل درک است:

«تغيير نگاه به نفت و گاز و درآمدهاي حاصل از آن، از منبع تأمين بودجه‌ي عمومي به «منابع و سرمايه‌هاي زاينده‌ي اقتصادي» و ايجاد صندوق توسعه‌ي ملي با تصويب اساسنامه‌ي آن در مجلس شوراي اسلامي در سال اول برنامه‌ي پنجم و برنامه‌ريزي براي استفاده از مزيت نسبي نفت و گاز در زنجيره‌ي صنعتي و خدماتي و پايين‌دستي وابسته بدان.»[۱۸]
با آغاز دهه‌ي ۹۰ فشارهاي نظام سلطه براي تغيير محاسبات ملت و مسئولان نظام رنگ و بوي تازه‌اي به خود گرفت و چنان‌که رهبري سال‌ها پيش احتمال داده بودند دامنه‌ي تحريم‌ها حتي به فروش نفت نيز کشيده شد.
ايشان به صراحت نارضايتي خود از قطع نشدن وابستگي کشور به فروش نفت طي ساليان پس از پايان جنگ را به زبان آورده و چنين مي‌گويند:
«امروز شما ملاحظه کنيد، وقتي روي نفت ما فشار مي‌آورند، ما دچار مشکل مي‌شويم، اين ناشي از چيست؟ ناشي از اين است که ما تکيه‌مان را به نفت از بعد از دوره‌ي جنگ و پايان جنگ تا امروز، نتوانستيم کم کنيم، اگر ما تکيه‌مان را به نفت کم مي‌کرديم، فشار بر روي نفت اين‌قدر براي ما سخت تمام نمي‌شد.»[۱۹]
به موازات اين اعلام نارضايتي، آيت‌الله خامنه‌اي تلاش مي‌کنند علاوه بر حفظ و تعميق گفتمان پيشرفت علمي و «حرکت به سوي اقتصاد دانش بنيان»[۲۰] با مطرح نمودن گفتمان اقتصاد مقاومتي و مشخص‌سازي حدود و چارچوب‌هاي آن در قالب سياست‌هاي کلي اقتصاد مقاومتي، تهديد تحريم را به فرصت تبديل کنند:
«ما در زمينه‌ي تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي و برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي نقاط ضعفي داشته‌ايم؛ اين نقاط ضعف موجب شده است که دشمن احساس کند با تحريم و امثال آن مي‌تواند رخنه ايجاد کند؛ اين فرصتي است براي ما تا اين نقاط ضعفمان را بشناسيم، آنها را برطرف کنيم و ان‌شاالله برطرف خواهيم کرد.»[۲۱]
به بيان ديگر، براساس استراتژي آيت‌الله خامنه‌اي مي‌توان با جديت و عملکرد صحيح در چارچوب اقتصاد دانش بنيان و عملياتي نمودن اقتصاد مقاومتي ضمن بي‌اثر کردن تحريم‌هاي دشمن بر روي فروش نفت ايران عملاً معضل ديرينه‌ي اقتصاد کشور در وابستگي به نفت را درمان نمود:
«نکته‌ي هفتم [از مؤلفه‌هاي سياست‌هاي مقاومتي]، کاهش وابستگي به نفت است؛ يکي از سخت‌ترين آسيب‌هاي اقتصادي ما همين وابستگي به نفت است. اين نعمت بزرگ خدادادي براي کشور ما در طول ده‌ها سال مايه‌ي فروريختگي‌هاي اقتصادي و فروريختگي‌هاي سياسي و اجتماعي شد؛ بايد ما يک فکر اساسي بکنيم. ما نمي‌گوييم از نفت استفاده نشود، [بلکه] تکيه‌ي ما بر استفاده‌ي حداقلي از فروش نفت خام است؛ نفت را مي‌توان به‌صورت فرآورده در اختيار گذاشت؛ که در اين سياست‌ها ديده شده. يک کار اساسي و مهمي که بايد انجام بگيرد اين است؛ اين همت بلندي لازم دارد که ما در بند سيزده اين سياست‌ها به اين پرداختيم و جداً بايد اين بند عملياتي بشود.»[۲۲]
علاوه بر بند ۱۸ سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي که بر «افزايش سالانه‌‌ي سهم صندوق توسعه‌ي ملي از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگي بودجه به نفت»[۲۳] تأکيد داشت در بند سيزدهم ابلاغيه‌ي رهبري نيز به صورت تفصيلي راهکارهاي «مقابله با ضربه‌پذيري درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز»[۲۴] ديده شده است.

* جمع‌بندي
آن‌چه که در بالا به آن اشاره رفت مروري بود بر تبيين و تحليل ريشه‌ها و پيامدهاي اقتصاد نفتي و راهکارهاي رسيدن ايران به اقتصاد منهاي نفت در بيانات و دستورات رهبر معظم انقلاب اسلامي. مسير و چارچوب کلي مقابله با اين مشکل ديرينه کاملاً روشن بوده و علاوه بر تأکيد حداکثري رهبري نظام بر روي آن از سوي نخبگان و جامعه‌ي علمي و مديريتي کشور نيز پذيرفته شده است. در تازه‌ترين بحثي که در اين زمينه در ديدار رهبري با نخبگان جوان مطرح شد ايشان ضمن طرح واژه‌ي «بچه‌پول‌دارِ ملى»[۲۵] که اشاره به حالت و رفتار غيرمنطقي و باري به هرجهت در استفاده از درآمدها دارد، نسبت به بي‌توجهي در استفاده از نخبگان در اقتصاد وابسته به ثروت بادآورده‌اي چون نفت هشدار داده و بار ديگر بر ضرورت توجه به علم و تحقيق تأکيد کردند.

در اين ميان نقش دولتمردان و بازيگران حکومتي در عملياتي ساختن اين آرزوي ديرينه‌ي اقتصاد ايران نقشي فوق‌العاده حساس و تعيين‌کننده است. اين آرزو امروز، خود را در قالب عملياتي و اجرايي اقتصاد مقاومتي بازيافته است. بايد منتظر ماند و ديد آيا آنان‌که بار عمل به اين مسئوليت بر دوششان سنگيني مي‌کند اقدامات مؤثري در اين زمينه مي‌کنند يا خير؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ایران ، سیاسی ، امنیتی ، دفاعی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 آبان 1393برچسب:, | 12:18 | نویسنده : valeh |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.