السفير: در ليبي چه کسي با چه کسي مي‌جنگد؟

روزنامه «الحيات» چاپ لندن در اين‌باره مي‌نويسد گفت‌وگوهاي يادشده براي آماده‌سازي الجزاير به‌منظور برگزاري يک کنفرانس پيرامون ليبي بوده است؛ نشستي که الجزاير فراخوانش را داده و مي‌خواهد ميزبان آن باشد. به نوشته اين روزنامه، امارات قصد داشت علت رويکرد الجزاير و طرف‌هايي را که بايد دعوت شوند، بداند.
اين ديدار يک‌روزه، يکي از کليدهاي فهم اوضاع در ليبي است. زيرا قبل از هرچيزي اين سوال را مطرح مي‌کند که انگيزه «ابوظبي» براي سردرآوردن از کنفرانسي که قرار است در الجزاير پيرامون ليبي برگزار شود، چيست؟ آن‌هم تا اين حد که وليعهد اين کشور به الجزاير پرواز مي‌کند تا به کنه قضيه پي برد. (بد نيست بدانيد که بوتفليقه طي سال‌هاي 1981 الي 1987 دوران تبعيد خود را در امارات گذرانده بود). اين ديدار البته مي‌تواند بلافاصله داستان هواپيماهاي اماراتي را که در اواخر ماه آگوست سال جاري به بمباران برخي مواضع نظامي در طرابلس پايتخت ليبي اقدام کردند به ذهن متبادر کند. اين خبري بود که روزنامه نيويورک‌تايمز آن را نقل کرد و خبرگزاري فرانسه نيز آن را تکرار و منابع وزارت دفاع آمريکا نيز بعدها تاييد کردند.
در پشت اين خبرها اطلاعات ديگري منتشر شد که از نقش محوري «ابوظبي» در ليبي نه به صورت تنها، بلکه در چارچوب ائتلاف مصر و عربستان سعودي حکايت دارد. اين درواقع رويکردي جديد در سياست‌هاي سنتي شيخ زايد، بنيانگذار امارات متحده تلقي مي‌شود که همواره دوست داشت امارات نقشي آشتي‌جويانه و به دور از اردوکشي‌هاي عربي داشته باشد. (روزنامه «الحيات» با انتقاد از حملات هوايي امارات، در يک تحليل نوشت که هواپيماهاي اماراتي در شرايطي هزاران مايل را طي کردند تا بتوانند طرابلس را بمباران کنند، که هواپيماهاي اسراييلي هرروزه غزه را بمباران و خانه‌هاي مردم آنجا را بر سر ساکنانش ويران مي‌کنند).
پس‌زمينه‌هاي اين ديدار، البته ما را به ائتلافي رهنمون مي‌کند که «ابوظبي» نيز در آن نقش رهبري‌کننده داشته و درواقع از يکي از طرف‌هاي نزاع حمايت مي‌کند. طرفي که در قامت يک سرگرد بازنشسته به نام «خليفه حفتر» ظاهر شده و در «طبرق» اردو زده است. اين درحالي است که الجزاير مي‌کوشد نقش ميانجي را برعهده گرفته و دعوت به گفت‌وگوهايي کند که همه طرف‌هاي نزاع در آن مشارکت داشته باشند. دولت تونس نيز از اين ابتکار عمل حمايت مي‌کند. الجزاير در مجموعه کشورهاي شش‌گانه همسايه ليبي تا حدودي خود را مسوول حل اين پرونده سياسي مي‌داند. در اين پس‌زمينه، همچنين مي‌شود دريافت درحالي که ابوظبي و عربستان و مصر از اردوگاه ژنرال «حفتر» و گروه او دفاع مي‌کنند، قطر از طرف‌هاي ديگري در اين نزاع دفاع مي‌کند. گروه نخست در پشت مجلس نمايندگان منتخب ليبي قرار دارد که در «طبرق» تجمع کرده است. (در انتخابات مجلس نمايندگان ترديدهايي وجود داشت و براي همين به دادگاه قانون اساسي سپرده شد که بايد تا اواخر اين ماه درباره آن داوري کند)
2 در ليبي چه کسي با چه کسي مي‌جنگد؟ يا هرطرف از ديگري چه مي‌خواهد؟ پاسخ اين پرسش‌ها آسان نيست. زيرا بخش تاريک ماجرا بسيار بيشتر از بخش آشکار آن است. درست است که حمله هواپيماهاي اماراتي به طرابلس و ديدار وليعهد ابوظبي به معناي اعلام علني نقش منازعات منطقه‌اي در حوادث ليبي است، اما هنوز ما دقيقا نمي‌دانيم که پشت‌پرده چه مي‌گذرد و تنها اطلاعات ما در حد خبرهايي است که برخي از آنها نيز قابل تاييد نيست.
زماني که ژنرال خليفه حفتر در تاريخ 21/5/2014 کودتاي خود را عليه دولت اعلام کرد، بيانيه او از کانال العربيه پخش شد؛ يعني شبکه‌اي که وابسته به عربستان سعودي است و در دوبي استقرار دارد. استفاده از تريبون مهم سعودي براي چنين کاري نمي‌تواند تصادفي باشد و نمي‌توان آن را تنها يک رقابت رسانه‌اي تلقي کرد. اين درواقع پيام عربستان و تاکيد بر نقش ائتلافي است که از آن مرد حمايت مي‌کند. همچنين، برخي اطلاعات حکايت از آن دارد که فرماندهان غيرنظامي اطراف ژنرال حفتر هم در ابوظبي تعيين شده‌اند. اين درحالي است که طرف‌هاي ديگر هم براي خود در دوحه (پايتخت قطر) اتاق عمليات تشکيل داده‌اند. اين‌روزها اگر بخشي از رسانه‌هاي عربي، سخنگوي دولت‌هاي ائتلاف طرفدار آن ژنرال بازنشسته و گروه او شده و از موفقيت‌هاي نظامي او عليه «شبه‌نظاميان تروريست» در بنغازي صحبت مي‌کنند، تريبون‌هاي ديگر عربي از بازگشت ضدانقلاب صحبت مي‌کنند و جزييات عمليات تروريستي شبه‌نظامياني را شرح مي‌دهند که تحت‌عنوان «صحوات = شوراهاي بيداري» تشکيل شده و مجموعه‌اي مرکب از عناصر قبايلي و تعدادي از زندانيان و طرفداران قذافي در آنها فعاليت مي‌کنند. اين همکاري در برنامه‌هاي العربيه که طرفدار ژنرال حفتر است کاملا به چشم مي‌خورد. وقتي شما به کانال الجزيره هم نگاه کنيد مي‌توانيد شرح اقدامات طرف ديگر را ببينيد؛ تا حدي که تصور مي‌شود هرکدام از اين کانال‌ها حوادث يک کشور مجزا را روايت مي‌کنند. حال آنکه يک نبرد واحد در جريان بوده و هرطرف از زاويه ديد خود و به نحوي که خود مي‌خواهد، آن را روايت مي‌کند.
نکته مهم آنکه گروکشي آشکاري در گفتمان رسانه‌هاي عربي به وضوح ديده مي‌شود. رسانه‌هاي غربي تا حد زيادي از اين محدوديت‌ها خود را رهانيده‌اند. از اين رو مي‌توان به کمک آنها درک بهتري از سير حوادث ليبي داشت و دراختيار مخاطب قرار داد. يک نمونه از اينها مقاله‌اي تحت عنوان «اشتباهات تحليل بحران ليبي» نوشته پاتريک حايمزاده ديپلمات سابق فرانسوي بود که در پايگاه « اوريان 21» در تاريخ ششم آگوست گذشته منتشر شد. يکي از مهم‌ترين نکاتي را که اين فرد مورد انتقاد قرار داده بود، اينکه نزاع بين اين دو اردوگاه را برخي نبرد بين نيروهاي اسلامگرا و ليبرال معرفي مي‌کنند حال آنکه اين ساده‌کردن مساله و درهم‌آميختن حقايق آن است. وي از اين حيرت کرده بود که اردوگاه افسران سابق ارتش قذافي و سياستمداران اطراف او امروزه به‌عنوان اردوگاه «ليبرال‌ها» توصيف مي‌شود حال آنکه به‌گفته او همه رهبران اين اردوگاه جزو کساني هستند که قانون «عزل سياسي وابستگان به نظام سابق» شامل آنها مي‌شود و آنها به‌لحاظ قانوني از ايفاي هرگونه نقش در زندگي سياسي مردم ليبي بعد از انقلاب منع شده‌اند.
اما انقلابيوني که سرسختانه براي دموکراسي جنگيده و بر نظام ديکتاتوري قذافي غلبه کردند، امروزه به‌عنوان اسلامگرايان تندرو و تروريست معرفي مي‌شوند. حال آنکه به‌نظر او هرچند در ائتلاف انقلابيون تعدادي نيروهاي اسلامگرا نيز حضور داشته باشند، اما اکثريت‌شان را تشکيل نمي‌دهند. او در اين‌باره از ائتلاف مصراته مثال مي‌زند که عليه حفتر و گروهش مي‌جنگد و مي‌گويد هسته اصلي اين ائتلاف را چهره‌هاي مردمي محلي و بازرگانان تشکيل مي‌دهند. تحليل‌هاي جالب توجه ديگري نيز وجود دارد که اين درگيري‌ها را به منازعات قديمي بين شمال و جنوب نسبت مي‌دهند؛ يا بين کساني که تبارشان به سواحل و شهرها برمي‌گردد و کساني که تباري بدوي دارند.
3 در پس پشت بحران ليبي چندعامل خودنمايي مي‌کند. براي مثال اينکه راس نظام قذافي سرنگون شد اما افرادش همچنان در جايگاه‌هاي خود مستقر هستند. رييس شوراي انتقالي، وزير دادگستري حکومت قذافي بود. نخست‌وزير يا رييس‌دفتر اجرايي اين شورا، رييس شوراي برنامه‌ريزي نظام قذافي بود و... نتيجه اينکه دولت برآمده از انقلاب با نظام گذشته قذافي پهلوبه‌پهلوي هم کار مي‌کردند و اين تشکيلات ناهمگون قدرت نمي‌توانست استمرار داشته باشد و مردماني را که انقلاب کرده بودند، راضي کند؛ به‌خصوص ساکنان مناطق شرقي کشور که بعد از انقلاب هم از سوي افسران نظام قذافي اداره مي‌شدند. به‌دليل عدم‌رضايت از انقلاب بود که گروه‌هاي مسلح قبايلي به صحنه آمدند؛ به‌خصوص در منطقه الجبل الغربي که قبايل زنتان در آنجا اسکان داشتند. دستگاه‌هاي اطلاعاتي گزارش مي‌دهند بين اين قبايل و برخي از کشورهاي فعال در ليبي و در مقدمه آنها فرانسه و امارات ارتباطاتي وجود دارد. براي همين، ابتدا پيشنهاد کنفرانسي با حضور قبايل در بريتانيا شد و زماني که انگلستان از آن استقبال نکرد، به ايتاليا پيشنهاد و در نهايت اين کنفرانس در امارات تشکيل شد.
از آن زمان بود که قبايل زنتان به سلاحي برنده براي برخورد با انقلابيون تبديل شدند و چهره‌هايي که رويکردهاي اسلامي و انقلابي را نمي‌پذيرفتند، در کنار آنان قرار گرفته و رفته‌رفته رقابت بين دوگروه مجزا پيرامون نحوه اداره کشور به وجود آمد. اين رويکردها در ابتدا سياسي نبود، بلکه بيشتر ماهيت مدني و ليبرال داشت اما با ورود ژنرال حفتر و گروهش اين کشمکش‌هاي سياسي به يک نزاع مسلحانه تبديل شد. حفتر از کمک‌هاي خارجي برخوردار است و در جايي قرار گرفته که ارسال اين کمک‌ها از طريق دريا برايش آسان خواهد بود.
4 تحولاتي نيز که در مصر رخ داد بازتاب گسترده و نيرومندي در ليبي داشت. زماني که ژنرال حفتر کودتاي خود را شروع کرد گروه‌هاي انقلابي را متهم به تندروي و تروريسم کرد. او براي پاکسازي ليبي از تروريست‌ها فراخوان داد. طرف ديگر نيز که از انقلاب حمايت مي‌کند براي خود ريشه‌هاي فعالي دارد. اينها در جريان مبارزه عليه نظام قذافي تجاربي به دست آورده‌اند. طبعا خواهند توانست طرابلس را بگيرند و نيروهاي حفتر را به شکست بکشانند.
در حال حاضر، نيروهاي انقلابي که بر خود نام «فجرليبي» گذاشته و در حاشيه طرابلس حضور دارند، توانسته‌اند بر دومنطقه مياني و غربي اين شهر و اغلب منطقه الجبل‌الغربي مسلط شوند. شوراي انقلابيون بنغازي همچنان در دفاع از شهرشان ثابت‌قدم هستند. اما نيروهاي حفتر بر منطقه الجبل‌الاخضر در ابتداي طبرق تسلط دارند و تلاش مي‌کنند دايره قدرت خود را گسترش دهند. مناطق نفتي غرب اجدابيا و شرق سرت هم تحت سيطره نيروهاي بي‌طرفي است که در هيچ‌يک از اين نبردها شرکت نمي‌کنند. تاکنون فراخوان‌هايي براي آتش‌بس و اجراي گفت‌وگوي متقابل مطرح شده و برناردينو ليون فرستاده سازمان‌ملل‌متحد نيز مي‌کوشد اين تلاش‌ها را به نتيجه برساند. کمااينکه طرح الجزاير نيز تا حدودي توانسته است به آرام‌کردن اين اوضاع کمک کند. اما ابعاد منطقه‌اي اين بحران امر مهمي است که به ناکام‌ماندن طرح‌هاي ميانجي‌گرانه منجر مي‌شود و اجازه نمي‌دهد طرف‌ها به يک آشتي ملي دست يابند. موج ضدانقلاب‌هاي عربي در منطقه عامل مهمي تلقي مي‌شود که قصد دارد سرنوشت اين نزاع را نه از طريق گفت‌وگو و بحث و مناظره يا تبعيت از راه‌حل‌هاي ميانجي‌گرايانه، بلکه تنها از طريق سلاح حل کند؛ به‌خصوص که اين موج ضدانقلاب‌هاي عربي در تعدادي از کشورهاي ديگر نيز به موفقيت‌هايي دست يافته و توانسته است نيروهاي ليبرال و مدني را از انقلاب جدا کند. براي همين به ادامه راه خود کاملا مطمئن بوده و تحت هيچ شرايطي حاضر به توقف يا بازگشت نيست. حال در اثر اين سياست‌ها چه تعداد انسان‌هاي بيگناه کشته و چه شهرها و کشورهايي ويران مي‌شوند، خدا مي‌داند!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: سیاسی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:, | 13:37 | نویسنده : valeh |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.