تروريست‌هاي داعش، چگونه شعار «لا حکم الا لله» را تکرار مي‌کنند؟

تروريست‌هاي داعش نيز چونان خوارج، با استناد به الفاظ کلام خدا و نفي مفهوم بلند اجتهاد به‌منظور استخراج حکم ديني براساس نياز زمان و براساس زمينه‌هاي سياسي و اجتماعي، نوعي از خلافت را ترويج مي‌کنند که بي‌شباهت به جامعه آرماني خوارج نيست
داستان از زمان خلافت اميرالمومنين(ع) آغاز شد. همان زمان که معاويه نقشه شوم شکاف در جبهه اسلامي را اجرايي کرد و تعاليم بلند اسلامي را به استراتژي‌هاي خام سياسي فروکاهيد تا بقاي خلافتش به بهاي فراموش شدن گوهر معنايي و اخلاقي دين اسلام تمام شود. پيدا بود که در برابر چنين حربه‌اي، امام علي(ع) مقاومت خواهند کرد. نه به دليل حفظ حکومت که به‌منظور دفاع از ارزش‌هاي ديني.

جنگ صفين، اوج رويارويي دو سپاه بود که يکي حکومتداري را هدف و دينداري را وسيله مي‌دانست و ديگري دينداري را هدف مي‌پنداشت و حکومتداري را ابزاري براي رسيدن به آن تعريف مي‌کرد.

اما در جريان اين نبرد، تاريخ اسلام شاهد بروز و ظهور دسته‌اي ديگر بود که نه آنقدر سياست‌ورزان قدرتمندي بودند که انديشه‌هاي خود را در لعابي از ژست‌هاي ديني بپوشانند و نه چنان دينداران عميقي بودند که بتوانند از مدعيات خود دفاع کنند. در چنين شرايطي بود که اين اندک تندروهاي به‌ظاهر مسلمان، سرنوشت جنگ صفين را رقم زدند و با ايجاد شکاف در سپاه امام علي(ع)، بيشترين منافع را براي معاويه به بار آوردند.

استدلال‌هاي اين افراطيون قبيله‌گرا، که بعدها خوارج ناميده شدند، در جريان اين جنگ جالب توجه بود: استناد به متن قرآن و تفسير به‌رأي کلام الهي بدون توجه به بسترهاي لازم براي تفسير. آن ها با استناد به سطحي‌ترين و ظاهري‌ترين شيوه تفسير آيات قرآن، انحرافي بزرگ در جهان اسلام را باعث شدند و هيچ‌گاه نپذيرفتند که هر کسي ويژگي لازم براي استخراج حکم از متن آيات الهي را ندارد. اينگونه بود که تندروي آن ها، باعث نشنيده گرفتن اين کلام امير مومنان بود که به‌درستي خود را قرآن ناطق مي‌دانست و اما چه سود که در انديشه خوارج، «لفظ» مقدم بر «معنا» بود.

چهارده قرن پس از اين انحراف تاريخي که سرانجام به يک ترور فاجعه‌آور انجاميد و سبب شهادت امام علي(ع) در هنگام نماز شد، فرزندان خلف همان تندروها، در عراق و سوريه و افغانستان و پاکستان و عربستان و… باز هم با استدلال‌هاي مشابه، برداشتي از اسلام را ارائه مي‌دهند که منجر به ريخته شدن خون هزاران مسلمان شده و منفعتش جز براي فرقه‌هاي صهيونيستي نيست.

تروريست‌هاي داعش نيز چونان خوارج، با استناد به الفاظ کلام خدا و نفي مفهوم بلند اجتهاد به‌منظور استخراج حکم ديني براساس نياز زمان و براساس زمينه‌هاي سياسي و اجتماعي، نوعي از خلافت را ترويج مي‌کنند که بي‌شباهت به جامعه آرماني خوارج نيست. خلافتي با تکيه بر ترور و زور، براي اجرا کردن سطحي‌ترين لايه‌هاي احکام ديني و فراموش ساختن گوهر معنايي اخلاق و معنويت که براساس آن، ريخته شدن خون يک بيگناه، مصائبي کمتر از قتل همه بشريت ندارد.

اين نئوخوارج، همان شيوه‌اي را براي تفاسير ديني خود برگزيده‌اند که پيش از اين خوارج نيز به آن استناد کرده بودند: امکان تفسير کلام خدا توسط همه! و چنين است که باز هم قرآن‌ها در عراق بر سر نيزه شده تا ساحت مرجعيت شيعه و امکان گفت وگو ميان مذاهب اسلامي تضعيف شود. روشن است که از درون تفاسيري که تندروها از کلام وحي ارائه مي‌دهند، به‌دليل عدم برخورداري از دانش لازم و تسلط به گوهر معنايي دين، تروريسم و قتل و خشونت بيرون مي‌آيد و چه تفسيري از درک اين تندروها براي استراتژيست‌هاي غربي بهتر که نشان دهند پروژه «اسلام هراسي» شان بي‌دليل نبوده است.

پيش از اين البته تروريست‌هاي ديگري نيز با تکيه بر استدلال‌هايي مشابه، راه به ترور گشوده بودند. سازمان مجاهدين خلق که ترورهاي پس از انقلابش نام آن را در ميان افکارعمومي به منافقين تغيير داد، براساس همين انديشه، حکم به امکان ارائه تفسيري خشونت‌طلبانه از قرآن، بي‌توجه به تفاسير، زمينه نزول آيه، مفاهيم و تعاليم اخلاقي و چارچوب‌هاي تأويل متن دادند و با اين شيوه بنيادگرايانه، صدها مسلمان را به شهادت رساندند.

چنين است که مي‌توان گفت، سنت رجوع به متن مقدس، بدون توجه به آموزه‌هاي ديني و نگاهي تاريخي و عميق به تعاليم اسلامي، فرجامي جز ترور را براي جهان اسلام به ارمغان نياورده است. فرجامي که از بروز و ظهور خوارج و ترور امام اول شيعيان تا پديدار شدن گروهک داعش به‌عنوان تازه‌ترين نسخه «نئوخوارجي‌ها»، کشورهاي اسلامي را با بحران افراطي‌گري روبرو کرده است.

پيداست که فرهنگ ايراني به دليل ريشه‌هاي اعتدالي و مولفه‌هاي ارزشمند مداراگري تاريخي، بهترين موقعيت را در منطقه براي تغيير اين ديدگاه‌هاي تندروانه دارد. نهادينه‌سازي شيوه‌هاي علمي تفسير قرآن، پرهيز از تفسير به‌رأي و مراجعه به عالمان ديني براي استخراج احکام روز از دل کلام خدا، در کنار نفي فرقه‌گرايي و تعصبات کور مذهبي، از مهمترين عواملي است که مي‌تواند پايه‌هاي فکري تروريست‌هاي خوارج مسلک را سست کرده و منطقه را از دام تندروي نجات دهد.

هرچند برخي مخالفان داعش و ديگر تندروهاي منطقه، به خيال زيرسوال بردن ارزش‌هاي مورد استناد تروريسم، با نمادهاي ديني برخي مذاهب به مقابله پرداخته و بر آتش اختلافات مذهبي در جهان اسلام مي‌دمند، اما از ياد نبايد برد که محور اتحاد برعليه تروريسم در منطقه، نه تخريب شخصيت‌هاي مذهبي و برخي صحابه رسول خدا(ص) که همگرايي حول اين مفهوم ارزشمند است که در همه دوران‌ها بايد به تفسير قرآن ناطق از متن مقدس توجه داشت و از لفظ‌گرايي بيهوده پرهيز کرد، چراکه خوانش کلام خدا براساس نفسانيات و گفتمان راديکال ناشي از بحران‌هاي بين‌المللي، جز به تروريسم و استفاده خشونت‌طلبانه از باورهاي ديني براي پيگيري مقاصد سياسي نخواهد انجاميد و اين همان آفتي است که امروز در قالب داعش، کشورهاي اسلامي را دچار بحراني عميق ساخته است. بحراني که نشان مي‌دهد چگونه پسمانده‌هاي ذهني «ابن‌ملجم»ها، امروز در عراق و شام خون مي‌ريزند و همچنان از سر جهل و يا فرصت‌طلبي، فرياد «لاحکم الا لله» سرمي‌دهند! همان شعاري که امام علي(ع) درباره آن فرمودند: «سخن حقي است که از آن اراده‌اي باطل بيرون آمده است».

* مصطفي انتظاري هروي


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: سیاسی ، مذهبی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:, | 12:33 | نویسنده : valeh |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.